-
عشق به خدا
دوشنبه 13 شهریورماه سال 1391 11:09
تمام دنیـــــــــــــا به کنــــــــــــار ، خـــــــــــــــدا را عشـــــــــــق است ...
-
نماز
دوشنبه 13 شهریورماه سال 1391 11:06
حسرتش به دلم مونده، که یکبار نمازی قسمتم بشه ، بدون یادی از دنیا ؛ پر از یاد خدا ! دلم به دو رکعتش هم راضیست ...
-
کار
دوشنبه 13 شهریورماه سال 1391 11:02
تنها کاری را تا فردا کنار بگذار، که حاضری بمیری بدون اینکه انجامش داده باشی ...
-
صحبت مادر
شنبه 11 شهریورماه سال 1391 10:15
ساعت ۳ شب بود که صدای تلفن، پسر را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود، پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟ مادر گفت: ۲۵ سال قبل در همین موقع، شب تو مرا از خواب بیدار کردی فقط خواستم بگویم تولدت مبارک. پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد. صبح سراغ مادرش رفت. وقتی داخل خانه شد...
-
خدا
شنبه 11 شهریورماه سال 1391 10:09
خدا تنها معشوقی است که عاشقانش به هم حسادت نمی کنند . . .
-
جوجه
شنبه 11 شهریورماه سال 1391 09:51
ای جووووووووووووووووووووونم نااااااااااااااااااااازیییییییییییییییییییییی
-
فرشته
جمعه 10 شهریورماه سال 1391 12:12
مردی که همسرش را از دست داده بود دختر سه ساله اش را بسیــار دوست می داشت دخترک به بیماری سختی مبتلا شد پدر به هر دری زد تا کودک سلامتی اش را دوباره بدست بیاورد، هرچه پول داشت برای درمان او خرج کرد ولی بیماری جان دخترک را گرفت و او مرد... پ در در خانه اش را بست و گوشه گیر شد. با هیچکس صحبت نمی کرد سرکار نمی رفت. دوستان...
-
گیله مرد
پنجشنبه 9 شهریورماه سال 1391 11:42
دل دادن به گوش دادنه ؛ نمیشه خود رو دلداده کسی دونست، ولی گوش به حرفهاش نداد ، ( البته گوش دادنی که عمل در پی داشته باشه ) روی تکه ای کاغذ عکس یک قلب رو کشید. پرسید : میتونی بگی این چیه ؟ با تعجب گفتم : این شکل یک قلب و علامت عشقه ! کاغذ رو از وسط تا زد و گفت : عشق از دو گوش تشکیل شده ؛ میدونی یعنی چی ؟ نمیشه ادعای...
-
نامه چارلی چاپلین به دخترش
چهارشنبه 8 شهریورماه سال 1391 21:42
تا وقتی قلب عریان کسی را ندیدی بدن عریان خودت را نشان نده , هیچ وقت چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت را نمی فهمد گریان مکن , قلبت را خالی نگه دار اگر هم روزی خواستی کسی را در قلبت جای دهی سعی کن که فقط یک نفر باشد و به او بگو که تو را بیشتر از خودم و کمتر از خدا دوست دارم زیرا که به خدا اعتقاد دارم و به تو نیاز
-
مادر
چهارشنبه 8 شهریورماه سال 1391 15:59
مادرم را هیچ وقت ندیدم که پرواز کند؛ زیرا به پایش؛ من را بسته بود؛ پدرم را؛ و همه ی زندگیش را ...
-
پلنگ
چهارشنبه 8 شهریورماه سال 1391 15:08
-
تخت خواب جدید
چهارشنبه 8 شهریورماه سال 1391 15:03
-
عاشقانه
چهارشنبه 8 شهریورماه سال 1391 12:14
مطمـئن باش که خداوند تو را عاشقانه دوست دارد ؛ چون در هر بهار برایت گل می فرستد و هرروز صبح آفتاب را به تو هدیه می کند. به یاد داشته باش که پروردگار عالم با این که می تواند در هر جائی از دنیا باشد ، قلــب تو را انتخاب کرده و تنها اوست که هر وقت بخواهی چیزی بگوئی گوش می کند ...
-
خدا
چهارشنبه 8 شهریورماه سال 1391 12:09
گیله مرد میگفت : نداشته ها و تنهایی های کوچک با چیزها و آدمهای کوچک پر میشوند ؛ نداشته ها و تنهایی های خیلی خیلی خیلی بزرگ ، فقط با خدا ... مهم نیست در این زمین خاکی چقدر تنها باشیم و چقدر حرفهایمان برای دیگران غیر قابل فهم باشد و وقت انسانها برایمان کم ... شکر که خدا هست و او جبران تمام دلتنگی ها و مرهم تمام زخمهاست...
-
عشق
چهارشنبه 8 شهریورماه سال 1391 11:53
و اما چند جمله ی زیبا در مورد عشق : عشق: تنها مرضی است که بیمار از آن لذت میبرد. عشق: زودتر از نسیمی که بر بوستان میوزد نمود پیدا میکند عشق: معمولآ نوعی عذاب دردناک است ولی دور ماندن از ان مرگ است
-
عکس با متن اموزنده
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1391 20:23
-
عکس اموزنده
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1391 20:20
-
عکس اموزنده
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1391 20:18
-
سه پند لقمان به پسرش....
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1391 20:05
روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی. اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری! دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی و سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟ لقمان...
-
کسی که می خواست خدا را ببیند!
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1391 20:03
روزی مرد جوانی نزد شری راما کریشنا رفت و گفت: میخواهم خدا را همین الآن ببینم!!! کریشنا گفت : قبل از آنکه خدا را ببینی باید به رودخانه گنگ بروی و خود را شستشو بدهی. او آن مرد را به کنار رودخانه گنگ برد و گفت: بسیار خوب حالا برو توی آب. هنگامی که جوان در آب فرو رفت، کریشنا او را به زیر آب نگه داشت. عکسالعمل فوری مرد این...
-
لــنـگه کــفـش
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1391 20:01
پیرمردی سوار بر قطار به مسافرت می رفت. به علت بی توجهی یک لنگه کفش ورزشی وی از پنجره قطار بیرون افتاده بود. مسافران دیگر برای پیرمرد تاسف می خوردند. ولی پیرمرد بی درنگ لنگه ی دیگر کفشش را هم بیرون انداخت. همه تعجب کردند. پیرمرد گفت که یک لنگه کفش نو برایم بی مصرف می شود ولی اگر کسی یک جفت کفش نو بیابد، چه قدر خوشحال...
-
این روزها...
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1391 19:26
این روزها فهمیدم که در هیچ قابی نمی گنجم اما این تقصیر من نیست شاید هم... اما ایستاده ام تا تمامی امروز را نگاه کنم کسی چه می داند شاید فردا لحظه ای که هیچ کس انتظار ندارد پرواز کنم...
-
شعر کوتاه
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1391 19:23
هر وقت دلم میگرفت بادوست خوبم "سایه" صحبت میکردم... آه امروز هوا ابریست...
-
شعر های قشنگ
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1391 19:21
چند وقتیست هر چه می گردم . . . هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم نگاهم اما . . . گاهی حرف می زند ، گاهی فریاد می کشد . . .
-
عشق
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1391 13:54
☺گفتمش آغاز درد عشق چیست؟ گفت آغازش سراسر بندگیست گفتمش پایان آن را هم بگو گفت پایانش همه شرمندگیست گفتمش درماندردم را بگو گفت درمانی ندارد، بی دواست گفتمش یک اندکی تسکین آن گفت تسکینش همه سوز و فناست
-
متن قشنگ
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1391 13:35
☺زندگی تفسیر سه کلمه است : خندیدن .... بخشیدن .... و فراموش کردن .... پس.... بخند .... ببخش .... و فراموش کن
-
شعر
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1391 13:15
کاش امشب کوچه های منتظر یک سلام گرم از ما می گرفت این سکوت تلخ . دنیای من است آسمان ابری ترین اندوه را از دل سنگین شبها می گرفت پنجره دلتنگ چشمی آشناست کاش می شد عاشقی پا می گرفت
-
زمان
دوشنبه 6 شهریورماه سال 1391 22:41
عرضم به خدمتتون که : هیچکس نمیتواند زمان را به عقب ببرد و چیزی که خراب کرده است را درست کند، اما همه میتوانند امروز را بهتر شروع کنند و یک پایان خوب داشته باشند. البته اینو من نمیگما تو این کتابه ببشته
-
گربه باهوش
دوشنبه 6 شهریورماه سال 1391 22:37
چیه خب! دارم ایمیلامو چک میکنم!!
-
عشق خواهر برادری
دوشنبه 6 شهریورماه سال 1391 22:37
یه روز یه دختر بچه از داداشش میپرسه عشق خواهر برادری چیه؟ داداشش جواب میده :عشق خواهر برادری یعنی اینکه تو هر روز شکلاتهای من رو دو دره میکنی...و ولی با این حال من دوباره فردا همون جای قبلی قایمشون میکنم :) سلامتی همه خواهر برادرا...